اشعار پشت کامیونی
حتما" تا حالا به اشعاری که پشت کامیون یا وانت ها یا هر ماشین دیگری می نویسند افتاده که بدیل مختصر و پر محتوا بودنش طرفدار های زیادی پیدا کرده افتاده .این اشعار که در قالب ادبیات کامیونی مطرح می شود به چند دسته تقسیم می شود
به طور مثال تعدادی از آنها حالت طنز دارد مثل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم کار نداشتم ول می گشتم
دنبالم نیا اسیر نشی
در چاله و چوله های عشقت شافنرم شکست
چرخ قلبم را با میخ نگاهت پنچر نکن
رادیات قلب من از عشق تو جوش آمده است
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
عشق یعنی زندگی را باختن
چند سالی را با الاغی ساختن
حسنی به مکتب نمی رفت باباش گذاشت کمک شوفری
تو که بی وفا نبودی پدر سگ
تو هم خوشگلی
عاقبت فرار از مدرسه
دیگه پسر خوبی شدم
بوق نزن راننده خوابه
در برکه قلب من بهترین قورباغه ای
در کویر دلم تو تنها شتری
در لجنزار عشق تو بودم
ناگهان قورباغه ای گازم گرفت
میخ نشو چکش نداریم
همه از من می ترسند من از نیسان قرمز
هلاکتم چلوکباب
دیوونتم روانی
عاشق بی پول باید شبدر بچینه
و تعدادی از شعر ها هم مفهومی از بدی روزگار و نامردی و غم و غصه ای است که وجود دارد مثل
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
ادامه داره
سه شنبه 28 بهمن 1387 - 4:38:21 PM